جدول جو
جدول جو

معنی فکه پله - جستجوی لغت در جدول جو

فکه پله
باد کردن پلک چشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پله پله
تصویر پله پله
درجه به درجه، از یک پله به پلۀ دیگر، کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، نرم نرمک، خوش خوش، اندک اندک، نرم نرم، جسته جسته، خرد خرد، کیچ کیچ، کم کم، متدرّج، خوش خوشک، آهسته آهسته، رفته رفته، آرام آرام، تدرّج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پله پله
تصویر پله پله
بتدریج رفته رفته: (پله پله رفت باید سوی بام)
فرهنگ لغت هوشیار
باد کردن زیر چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
تنوره ی آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای آتش به هنگام گر گرفتن چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
تکه پاره ی پارچه که مورد استفاده ی جانبی قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تکه تکه شدن اشیای چینی و شیشه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
یک سوراخ بینی، یک طرف بینی، معنی کنایی آن باد در دماغ داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
لب و لوچه
فرهنگ گویش مازندرانی
نخ کرم ابریشم
فرهنگ گویش مازندرانی